وبلاگ کتابخانه امام حسین (ع) بورنگ

وبلاگ کتابخانه امام حسین (ع) بورنگ

کتابخانه امام حسین (ع) روستای بورنگ
وبلاگ کتابخانه امام حسین (ع) بورنگ

وبلاگ کتابخانه امام حسین (ع) بورنگ

کتابخانه امام حسین (ع) روستای بورنگ

نقد کتاب دشتبان

نام کتاب :دشتبان

نویسنده :احمد دهقان

موضوع : رمان

گروه سنی :نوجوانان

جوایز :

کسب رتبة‌ دوم سیزدهمین دوسالانه کتاب دفاع مقدس و عنوان برتر چهاردهمین دورة کتاب شهید فهمیده و...

«دشت‌بان» چهارمین رمان احمد دهقان است که اتفاقات آن از زبان نوجوانی به نام ناصر که ساکن شهرهای غربی کشور است، بیان می‌شود. شغل پدر راوی، دشت‌بانی است و وظیفه مراقبت از مزارع و جالیزهای اطراف شهر را برعهده داردکه ناگهان در اواخر شهریور ماه ودر شروع مدارس ارتش بعث عراق با توپ وخمپاره و... به محل زندگی آنها حمله می کند که در این بحبوحه خانواده ناصر نمی تواند از معرکه  فرار کند ودر محاصره نیروهای دشمن قرار می گیرد  واز سمت جاده دور شده ودر دره ای پناه میگیرند .خانواده ناصر که پنج نفراند چند مدتی رادر آن محل سر میکنند که به کمک یک فرمانده وهمراه چند خانواده دیگر خود را به پشت جبهه می رسانند..

احمد دهقان داستان را با جمله "خبرش را بابا به‌مان داد" شروع کرد و با این جمله حس کنجکاوی و انتظار و نوعی فوران احساس و تعلیق و پاسخ‌گویی را در مخاطب ایجاد کرده است تا داستان را ادامه دهد. همچنین در پایان داستان و در اوج جنگ، با به دنیا آمدن کودکی، امید به زندگی را به تصویر کشیده است.

در سطر سطر "دشت‌بان" حضور پرتلاش و تحقیقی و تجربی احمد دهقان نمایان است. استفاده از اصطلاحات عامیانه در این رمان نشان از پژوهش و کسب تجربه این نویسنده دارد. اغلب نویسندگان در انجام تحقیق برای نگارش تنبلی می‌کنند

به نظر می‌رسد گستردگی استفاده نویسنده این کتاب از کلمات هم‌خانواده، متضاد و مترادف، به این رمان تشخص بخشیده و نوعی آهنگ و موسیقی به متن کتاب داده است. همچنین از اصطلاحات بومی استفاده کرده و در توصیف‌های ادبی به اشیاء حالت جانداری و انسانی داده است

ضعف ها:

ما در رمان دشتبان با یک شبه‌زبان مواجه هستیم. یعنی در عین اینکه دقیقاً زبان پسربچه‌ای قصرشیرینی نیست، اما نمادهایی از زبان او را دارد. از طرف دیگر راوی نوجوان تلاش کرده است فاصله‌اش را با بغرنجی حادثه حفظ کند و حفظ این زبان تا آخر کار سختی است. اما نویسنده در جاهایی از رمان دچار اشتباه می‌شود و از زبان نوجوان فاصله می‌گیرد به طوری که بعضی از اصطلاحات و لغت‌ها و تعبیرها اصلاً به یک نوجوان روستایی نمی‌خورد و حرف خود نویسنده است

داستان  به دلیل طولانی بودن در میانه ماجرا دیگر کشش لازم را ندارد.ابتدای داستان با آرامش از وضعیت متعادل زندگی می گوید . بعد ناگهان دشمن حمله می کند مادر خانواده باردار است. خانواده آواره می شوند . به دره‌ای پناه می برند. و همه چیز به نوعی با خوبی و خوشی ادامه پیدا می کند . و چند خانواده جنگ زده دیگر هم پیدا یشان می شود . و در آخر یک فرمانده شجاع می آید و این دو سه خانواده را از وسط میدان ستیز نجات می دهد.

ضعف شخصیت پردازی : مادر خانواده مثل یک پزشک ماهر و یک مادر واقعی همه چز و همه کس را زیر بال خود می گیرد. اما  همین قدرت زیاد مادر لطمه به باور پذیری داستان زده است. جالب آنکه مادر در ابتدای حاملگی در حین فرار از دست تجاوز دشمن دست زیر شکمش می گیرد و راه می رود و شوهرش کولش می کند، امادر میانه داستان مادر انگار نه انگار که حامله است . از کوه وکمر بالا و پایین می رود! 

زری: شخصیت زری که اگر اسم لیلی را بر خود می داشت و ما شاهد علاقه کودکانه  ناصر  به او می شدیم ، چقدر داستان کشش پیدا می کرد.

اما پدر :  شخصیت پدر قابل باور تر است . او تا آنجا که می شود طبیعی و مرد انه عمل می کند.

جذاب ترین شخصیت این داستان پدر بزرگ است با داستان و اشعار درباره خسرو وشیرین و ادا و اطوار خاص خودش . در واقع تنها کسی که می توان شخصیتش را در ذهن ساخت .

 


 بزرگ‌ترین ضعف این رمان، بی‌کس و کاری خانواده مورد نظر اثر است. نویسنده به گونه‌ای سر این خانواده را لوت کرده و فقط با جزییات به زندگی 5 نفر اعضای خانواده پرداخته است

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.